ACT I

ماجرای راه افتادن مکعب از آنجایی شروع شد که سالها پیش در یک روز زمستانی، سینا در یک واحد مخروبه که پنجره ای به بیرون نداشت، در خانه پدر بزرگش یعنی علی بابا، با افشین، مرتضی، سیاوش و یک سینا دیگر، روی دیوارهایی ماله می کشیدند که به حدی سوراخ سوراخ شده بود که انگار آن را به گلوله بسته بودند.

مکعب در میان دیوارهای طبله کرده و شاید به واسطه آشنایی با یکی از مغازه دارهای خوش انصاف روزگار به اسم محمد خالقی شکل گرفت؛ کسی که اگر سری به بازار کامپیوتر کرج در چهار راه هفت تیر می زدید همه او را می شناختند و از خوش انصافی و اخلاق عجیب و غریبش داستان ها برایتان تعریف می کردند. سینا و مرتضی هم که آن دوران مدام در پاساژهای کامپیوتر کرج و تهران می چرخیدند و دنبال خرید کامپیوتر خوش قیمت برای این و آن بودند، این ایده به ذهنشان آمد که چرا از محمد برای راه انداختن یک کسب و کار اینترنتی مرتبط با کامپیوتر کمک نگیرند.

Sarava-Logo
Shezan-Logo

ACT II

این شد که با چند تا از رفیق ها نشستند و به این فکر کردند که چطور می شود یک کسب و کار درست و حسابی در اینترنت پیاده کنند. آن دوران تازه بخشی از سهام دیجی کالا توسط شرکتی با نام سرآوا خریده شده و تب و تاب اینترنت و کسب و کارهای استارتاپ مردم را هلاک کرده بود. همین موضوع برای چند رفیق بی پول کافی بود تا جمع شوند و  چند میز و صندلی قدیمی را که از آشنایان قرض کرده بودند در همان واحد کناری خانه علی بابا علم کنند تا یک کاری برای آینده نامعلوم خودشان در یک اقتصاد ناپایدار و جنگ زده انجام دهند.

یکسال زمانی بود که تنها صرف نوشتن یک برنامه کسب و کار(Business Plan) شد، چرا که پیش از نوشتن آن، سینا یک جلسه، در یکی از شرکت های تابع سرآوا با نام شِزان، که اتفاقاً از میان استادهای مورد علاقه اش دکتر محمودی، مدیر یکی از بخش های آن بود، به شکل خجالت آوری در مقابل یکی از مهندس های خوش برخورد آن شرکت ضایع شده بود. دلیل این موضوع هم این بود که سینا فکر می کرد برنامه کسب و کار یک چیزی شبیه به رویاهایشان برای راه انداختن یک شرکت کوچک است. شاید آن زمان هنوز این را نمی دانست که قبل از اینکه کاری را شروع کنند می بایست برای آن مفصلاً دست به قلم شوند، یا حتی به خیابان بروند و با مردم مصاحبه کنند و خلاصه یک سری ادله ای جمع کنند که نشان بدهد ما می دانیم داریم چه کاری می کنیم!

ACT III

چند سال در میان دیوارهای نم زده بدون پنجره گذشت تا اینکه توانستند نهایتاً هرجوری که شدنی بود، آستین همت را به قول معروف بالا بزنند و به یک محیط که می شد بالاخره اسم آن را دفتر گذاشت، عزیمت کنند. چند میز و صندلی نو کافی بود تا رویاهایشان بال در بیاورد و به این فکر بیافتند که بیایید کاری کنیم که هر کسی در هر کجای دنیا هم اگر گذرش به ما خورد، از نتیجه کارمان بهت زده شود. نهایتاً هم تصمیم آن چند رفیق بر این شد که بزرگترین سایت کامپیوتر در جهان را راه بیاندازند. ایده ای که آن زمان درازتر کردن پاها از گلیمی بود که جامعه و زندگی در یک کشور جهان سومی برایشان دوخته بود. باید کار اساسی انجام می شد که در نهایت ارزش به یاد ماندن را می داشت. کاری که چند جوان بی پول، تنها با خرج کردن جوانی شان می توانستند از آن یک نردبان برای رسیدن به پله هایی بالاتر از چیزی که برایشان مقدر شده بود، بسازند.

cube-Logo

اما دردسر تازه شروع شده بود و راه انداختن کاری که در تمام جهان بتواند شناخته شود منوط به داشتن یک ویژگی منحصر به فرد می شد که برای آنها پایگاه داده عظیمی بود که می بایست از میان صدها سایت که در مقابلشان قرار گرفته بود، به صورت دستی استخراج می شد. آنها تصمیم گرفته بودند تا بزرگترین پایگاه داده قطعات کامپیوتری در جهان را پیاده سازی و آن را به یک پلتفرم که این قطعات را به یکدیگر پیوند می داد، متصل کنند. اما ایکاش این ماجرا به همین سر راستی که فکرش را می کردند بود. تنها جمع آوری داده های مرتبط با پردازنده ها چهار فصل از عمرشان را محبوس در پشت نمایشگرهای کوچک و کامپیوترهایی که عیب نیست اگر آنها را ذغالی بنامیم، گذراند. پول در آوردن آن روزها برایشان تنها به منزله گذر از هزینه های ریز و درشتی بود که چرخاندن یک شرکت به دنبال داشت و اندوخته آنها در این چند سال تنها حسرت جیب های خالی و رویاهای شکم پر بود. حجم کار هم هرچه بیشتر برایش تلاش می کردند بیشتر می شد؛ افشین می گفت حاضر است یک ناهار خوب همه را مهمان کند اگر روزی را ببینند که بشود واقعاً تمام پردازنده های جهان را در سایتمان داشته باشیم.

Siavash-Mohammad-C
سیاوش محمد
مدیر ارشد فناوری
Sina-Alipour-C
دکتر سینا علیپور
مدیر روابط عمومی
Mohammad-Olapour-C
محمد اولی پور
مدیر فروش
ACT IV

از آن دوران جوانی و اتفاقات عجیب و غریبی مثل پاک شدن چند باره تمام داده ها در مقابل چشمانمان، که بعداً مفصلاً داستان آن را برایتان تعریف خواهم کرد، مدت هاست که می گذرد. دیگر هیچ قطعه ای در فضای بی انتهای اینترنت پیدا نمی شود که در مکعب برای آن صفحه ای نساخته و مطلبی نوشته نشده باشد. مکعب علی رغم همه دردسر ها، همه غم ها و ماجراهایی که اعضای آن متحمل شده اند بالاخره به لطف همت یکی از با اخلاق ترین و حرفه ای ترین برنامه نویسانی که حتی اگر دنیا را بگردید مشابهش را پیدا نمی کنید، توانست به رویاهای بلند پروازانه خود جامعه عمل بپوشاند.

مکعب روایت چند دوست قدیمی است که علی رغم همه این ماجراها که تازه فقط بخش کوچکی از آن را برایتان بازگو کردم، توانستند رویای شان برای راه اندازی سایت کامپیوتری بی مانندی که هیچکس فکرش را نمی کرد که اصلاً پیاده سازی آن ممکن باشد، عملی کنند. دوستانی که از حرف های منفی که به سمتشان سرازیر شده بود باکی نداشتند و آمده بودند تا شاید حداقل به خودشان ثابت کنند که نداشتن پول نمی تواند مانعی برای محقق کردن رویاها باشد.چرا که بعضی چیزهای ارزشمندتر برای زندگی کردن وجود دارد.


مثل رفاقت
مثل اعتماد

مثل مکعب که تنها با تلاش 6 نفر فعالیتش را شروع کرد و تبدیل به گنجینه ارزشمندی شد که هر کس با هر سطح از اطلاعات می توانست از آن برای راه اندازی کامپیوتر خودش با هر بودجه ای بهره ببرد. تلاشی که حتی اگر در ایران هم دوستان و هموطنانمان از آن استقبال نکنند، بدون شک به دیگر زبان ها ترجمه خواهد شد تا همه مردم دنیا بفهمند که ما ایرانی ها برای بهترین بودن خیلی وسواس داریم چون می توان گفت آن را از پدران تاریخی مان به ارث برده ایم.

Sina-Jamil-C
سینا جمیل
مدیرعامل و بنیانگذار
Morteza-Jalalzadeh-C
مرتضی جلال زاده
مدیر داخلی
Afshin-Tehrani-C
افشین طهرانی
مدیر مارکتینگ